Wednesday, February 16, 2005

باز این چه شورش است كه در خلق عالم است

...
باز این چه نوحه وچه غم وچه ماتم است
بر خلاف میل خیلی ها؛رمضان را دوست دارم؛محرم راهم
الم(المو چه جوری مینویسن؟) وكوتل راهم؛
چندی پیش كه فرصتی دست داده بود ودرجمعی از دوستان دورمیزنشسته بودیم و شام میخوردیمو وتك وتعریف میكردیم ازروی شكم سیری ...وقتی من گفتم كه آرزو دارم كجا برم؛احساس كردم لقمه تو گلوی همه گیر كرد...چون سكوت شد...ویكی به خاطر اینكه زیاد هم سه نشه لقمه شو قورت دادو گفت عیبی نداره!!!(انگار جایی كه میخواستم برم عیب بود) ؛هركی هر جایی دوست داره بــــــــــــــــــایـــــــــــــــــــــــد بره...شاید سكوتشون بابت تعلقشان بود...شاید اونا هم فكر كردن كه ایده بدی هم نیست...نمیدونم...ولی چرا اینقدرهول شدند؟...