Monday, January 09, 2006

گاهی سلامت قلب را با بالا بردن ضربان آن میسنجن ... یاد من باشد اگر روزی قرارشد كه سلامت قلبم را با بالا بردن ضربان آن بسنجن واژه هایی راكه توخلق كردی و با انگشتان طرب ابدی كردی ... برایم بخوانن ... قلبم تحمل واژه هایت را ندارد ... ریه هایم به نفس نفس میافتن ... وآب آنقدردرچشمم زیاد میشود كه كلمات تو را چند تا چند تا میبیند! ... همیشه با خود میگفتم یادم من باشد اگر شنبه ای ... یكشنبه ای ویا دوشنبه یا سه شنبه ...نه چهارشنبه بهتراست یا شاید پنج شنبه یا جمعه ای كه تو را دیدم ... رقص كنان چشم ازانگشتان طربت برندارم ... تا شاید نگاهم مرهمی باشد برتیری كه دستانت از ستایش درد كشیدند ... ومیدانم ... میدانم كه دیدن دستانت را تا آخرعمرباید درهمان صندوقخانه كه تو نامش را خوب میدانی سپرد