روضه رضوان
نگاه كن
زنی را
كه آشيانی دردل دارد
برای باروركردن طرحی
وبرای ریختن طرحی بردرديوارآشيان ناكجا
به دنبال سيمان وخاك سنگ سرگردان است
نگاه كن
زنی را
كه واجباتش دوغاب وشفته آهك است و
سجاده اش مستحب
نگاه كن
زنی را
كه دست هایی گرم را
درانتظاردست بیلی سرد
كه نكند دیرازراه برسد
ازیاد میبرد
نگاه كن
زنی را
كه برای بهینه كردن زندگیش
راه بهینه كردن مصرف سوخت را
پیشه خود ساخت
نگاه كن
زنی را
كه بوسه های گرمش نثار
دیوارهای كاهگلی است
نگاه كن
زنی را
كه برای آشتی كنون
در محله های قدیمی خاطراتش
به دنبال كوچه های تنگ و باریكست
نگاه كن
زنی را
كه برای تسكین درد بغض گلو
هر 8ساعت یكبار
اشك می ریزد
نگاه كن
زنی را
كه حلق خود را می آویزد
تا ستاره ای كه دنباله ای ندارد
بی دليل ومقدمه در
افق سكوت فرونرود
نگاه كن
زنی را
كه دررستوران ایتالیایی
گشنه چلوكباب میشود
درشانزه لیزه پی چهارباغ
درپس كوچه های سن ژرمن پی كوچه رفاه
و زیرايفل پی آزادی میگردد
نگاه كن
زنی را
كه موهای به باد سپرده اش
در شاهراه طریقت سفید شد
و حقیقت را پشت سر
رها كرد
<< Home