Monday, April 11, 2005

كاشكی بین من و تو هیچی نبود
اینهمه آدم و آهن پاره
اینهمه آجروسیمان و بتن
نبود
كاشكی از اینجا كه نگاه می كردم
یه آسمون...یه دشت
یه آسمون آبی...یه دشت سبز بود
یه دشت سبز به وسعت عشق من به تو
ته تهش هم یه نقطه بود
كه اونم ... آشیون تو بود
اونوقت ازاینجا كه نگاه می كردم
فقط
آمد و رفت تو به آشیونت بود
و دشت سبز
و آسمون
كاشكی بین من وتو هیچی نبود