Thursday, April 07, 2005

مادربزرگم سفره ای قلمكارداشت كه دوراون این نوشته تكرار میشد:"شكرنعمت، نعمتت افزون كند...كفراز كفت بیرون كند
اندوهگین بودم و شاكر...اندوهم افزون شد...افزون شد...افزون شد
شكر كه اندوه من كال نبود...شكركه رسیده بود..شـكركه آنرا كسی چید....ونوبرانه برد...شكر