Tuesday, March 29, 2005

از یلدا تا نوروز
تو ازاهالی یلدایی...بلندترین شب سال...شاهدش این صفحه سیاهست كه روزی از دل صفحه سفید تو زائیده شد...در این شب تو به همه تبریك میگویی
او از اهالی نوروز است...زمانی كه شب وروزمساویند...اودر این روز به همه تبریك میگوید
از یلدا تا نوروز تو برای اوكه عقب مانده ...وابله است...نبات بودی...حلاوتی كه برروی كرسی میچینند تا شبهای سرد را شیرین سپری كنند
از یلدا تا نوروز او برای تو دقیقه ها و ثانیه های زوایا بود كه تو آنها را می شمردی و هردم زاویه را باز تر میخواستی
از زیرش دررفتن !وبیزاری ووابستگی به صفحه كلید... از جنس بالاترین رنگهاست...ازآن سیاهی بیرون بیا...و بر سیاهی مردمك چشمان بنشین ...ای كه تو را یلدا محبوب است