پلان اول: آسمان آبی...آفتاب در نیمه غربی...خلیج لاجوردی...ماشین درجاده كناره درحركت
مرد صندلی جلوی ماشین نشسته بود ... حرف میزد ...تركیب و تجزیه زمین و زمان و انسانها... تحلیل میكرد. زن پشت سرش ... صندلی عقب نشسته بود وخیره كوهها را نگاه میكرد ... گوش میداد...تا به خواب رفت
پلان دوم: آسمان نارنجی ...آفتاب تا نیمه درخلیج
زن از خواب بیدار شد...كوهها در حركت بودند ... مرد هنوز همانجا نشسته بود...زن روسری خود را محكم بست و سر نه چندان مودار مرد را از پشت خیره نگریست...خداوند را سپاسگزاری كرد :این بار كه چشم باز كرده او...نزدیك اوست
نمیدانست خواب حقیقت است یا حقیقت خواب است
<< Home